• وبلاگ : دنياي پريسا
  • يادداشت : تولد
  • نظرات : 24 خصوصي ، 52 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    سلام مهربون

    زيبا و با احساس

    پيروز باشي

    منو فراموش نكن

    مباركه
    + هم وطن تو 

    مهربان

    صداقت چشمهايت همان فصلي است که به انتظار نشسته بودم

    و سکوتت تکرار همان نگاهيست که ابتداي رويش بود

    انگار سرخ ترين شقايقم را چيده اي

    تا سبزترين نگاهم براي تو برويد.......

    + هم وطن تو 

    قصه تمومه عشق من! فاصله رو صدا بزن


    اينجوري خيلي بهتره ، هم واسه تو هم واسه من


    قصه تمومه ، عشق من ! بايد من رو جا بذاري


    بايد صدام رو تو شب ترانه تنها بذاري


    بدون تو سايه ي من تنها نشوني منه


    بغض ترانه ساز من کنار تو نمي شکنه


    دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست


    با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست


    اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم


    انعکاس اين ترانه ، آخرين آواز قو نيست


    بايد بري تا بتونم اين شب رو نقاشي کنم


    طعم گس نيشاي اين عقرب رو نقاشي کنم


    بايد بري ! دوس ندارم شب به تو چپ نگاه کنه


    دوس ندارم دستاي شب ، صورتت رو سياه کنه


    نه من من ، نه من تو ، تو اين شبا ما نميشه


    عشق عظيم ما دوتا ، زير يه سقف جا نميشه


    دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست


    با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست


    اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم


    انعکاس اين ترانه ، آخرين آواز قو نيست

    مي دونم يه شب مي آي خاکو چراغون مي کني
    شيشه ي عمر شبو مي شکني داغون مي کني
    شنيدم وقتي بياي از آسمون گل مي ريزه
    کوچه باغا رو پر از بيداي مجنون مي کني
    شنيدم وقتي بياي غصه هامون تموم مي شه
    قحطي گريه مي آد ، خنده رو ارزون مي کني
    آسمون به احترامت پا مي شه به اون نشون
    که تو سفره ي زمين خورشيدو مهمون مي کني
    دلامون خيلي گرفته س ، شبامون خيلي سياس
    مي دونم يه شب مي آي خاکو چراغون مي کني
    چراغوني
    مي دونم يه شب مي آي خاکو چراغون مي کني
    شيشه ي عمر شبو مي شکني داغون مي کني
    شنيدم وقتي بياي از آسمون گل مي ريزه
    کوچه باغا رو پر از بيداي مجنون مي کني
    شنيدم وقتي بياي غصه هامون تموم مي شه
    قحطي گريه مي آد ، خنده رو ارزون مي کني
    آسمون به احترامت پا مي شه به اون نشون
    که تو سفره ي زمين خورشيدو مهمون مي کني
    دلامون خيلي گرفته س ، شبامون خيلي سياس
    مي دونم يه شب مي آي خاکو چراغون مي کني
    + اشنا 
    1- يك شاعل عاشق پيشه تو لودوست دالم به خاطل خودخواهي هاي كودكانه ام و شايد بتواني پولي بهم بدي ... 2- يه مسخله ي همه تو لو دوست دالم به خاطل اين كه دولوغ هامو باور كلدي و مثل زن و بچه هام مسخله ام نمي كني و پيل بودنم لو به لخم نمي كشي و شماله در جهانم لو مسخله نمي كني و من لو لييس يه شلكت مي دوني 3- يه تازه به دولان رسيده تو لو دوست دالم چون دوست داشتن تو خلجي نداله و ....
    + ...... 
    به همان قدر كه چشم تو پر از زيبايي است 
    بي تو دنياي من اي دوست پر از تنهايي است 
    اين غزل هاي زلالي كه زمن مي شنوي 
    چشمه جاري اندوه دلي دريايي است 
    چند وقت است كه بازيچه مردم شده ام 
    گرچه بازيچه شدن نيز خودش دنيايي است 
    امشب اي آينه تكليف مرا روشن كن 
    حق به دست دل من؟ عقل؟ و يا زيبايي است 
    دلخوش عشق شما نيستم اي اهل زمين 
    به خداوند كه معشوقه من بالايي است 
    اين غزل نيز دل تنگ مرا باز نكرد 
    روح من تشنه يك زمزمه نيمايي است
    + ...... 
    ما را خوش است سير سكوتي كه پيش روست 
    گشت و گذار در ملكوتي كه پيش روست
    بر گيسوي تغزل ما شانه مي كشد 
    شيوايي دو دست قنوتي كه پيش روست 
    تجريدي از طراوت گلهاي مريم است 
    اين سفر معطر قوتي كه پيش روست
    بگذار با ترنم مستانه بگذرد 
    اين چند كوچه تا جبروتي كه پيش روست 
    ما راهيان وادي سبز سلامتيم
    آسوده ايم از برهوتي كه پيش روست 
    وا مي نهيم خستگي خاطرات را 
    در سايه سار خلوت توتي كه پيش روست 
    تصنيف سير ساده يك شاخه گل است 
    معراج نامه ملكوتي كه پيش روست 
    يا رب مباد بي غزل عاشقي شبي
    موسيقي بلند سكوتي كه پيش روست
    + .... 

    تو مث يه گل سرخي توي باغ بي بهار

    توي شهر شب گرفته مثل عطر تك سوار

    تو مث يه شاه كليدي واسه قفل اين قفس

    بگو با مني هميشه تا نيفتم از نفس

    + ...... 

    مي روم ...اما نمي پرسم زخويش **

    ره كجا...؟؟منزل كجا...؟؟مقصود چيست؟؟

    بوسه مي بخشم ولي خود غافلم **

    كاين دل ديوانه را معبود كيست؟؟

    + ...... 

    شبي اشک دو چشمم را برايت هديه مي ارم

    دل پرخون خود را من برايت تحفه مي ارم

    شبي من قصه دل را برايت بازميخوانم

    تمام قصه دل را تو ميداني که مي دانم

    شبي دور تو ميگردم مثال شمع وپروانه

    مثال مرد مجنوني که ميگردد پي خانه

    شبي تا صبح ميگريم در اغوشت که تافردا

    نميبيند دگر چشمم دو چشم مست مستت را

    شبي درد دل خودرا برايت فاش مي گويم

    ز چشمان خمار تو حديث عشق ميجويم

    شبي راز نهانم را برايت فاش ميگويم

    که شايدفاش بنمايي غم و درد سرورويم

    شبي شهر دل خودرا درش را بازخواهم کرد

    همه پروانه هايش را به رقص و سازخواهم کرد

    شبي برکفتران دل به مشتي دانه ميپاشم

    به مشت ديگرم ابي براين گلخانه ميپاشم

    شبي افسانه دل رابگوش شمع ميخوانم

    سپس از عشق ميپرسم توداني ياکه من دانم؟

    و امشب نمي دانم چرا ؟ از هر شبي خالي ترم ...؟
    ولي ميدانم لحظه هايي هست ..

    همچون پوست ترکاندن بذري در خاک ...

    زندگي از چنين لحظه هايي مي رويد.

    و من دوباره خواهم رويد ...

    سبز خواهم شد ...

    و در گلدان نگاهت گلهاي نرگسي خواهم روياند ...!

    و تو با اشک چشمانت که گويي باراني است

    از شوق سيرابم خواهي کرد ...!
    من به اين اميد هميشه زنده ام ...!

    و بازهم به انتظار چهار فصلي که بيايند و بگذرند و تو بيايي ...! اين بار را ديگر به کوچ نيانديش .....

    به خاک قسم اگر باز بروي ...

    اين بار خواهم مرد ...!

    من به اميد هميشه ماندنت زنده ام .
    شب ها صداي باد مي آيد ...!

    صبح ها صداي ريزش باران ...

    در چشم من صداي خش خش خورشيد

    و سايه گيسويي سياه

    که هيچ وقت از ديدگان نم گرفته ام محو نميشوند.

    پروانه . دوستت دارم

    + ........ 

    اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي &&&جان بي تو به لب امد وقت است كه باز ايي

    سلام عزيزم

    عيدتون مبارك باشه

    ميبينم كه هنوز توي ترك هستي و آپ ديت ننمودي؟

    بنويس ديگه

    اينجا بنويس

    + ....... 
    براي زيستن دو قلب لازم است

    قلبي كه دوست بدارد , قلبي كه دوستش بدارند

    قلبي كه هديه كند ,قلبي كه بپذيرد

    قلبي كه بگويد ,قلبي كه جواب بگويد

    قلبي براي من , قلبي براي انساني كه من مي خواهم

    تا انسان را كنار خود حس كنم......»

       1   2   3   4      >